مدیریت کسب و کار

مدیریت کسب و کار

MBA چیست؟

مدیریت کسب و کار معادل عبارت Business Administration یا Business Management است که در ادبیات رایج مدیریت و تئوری سازمان به مدیریت بازرگانی ترجمه شده است. به طور  کلی، عرصه مفهوم پردازی در علم و هنر مدیریت به دو حوزه عمومی و خصوصی تقسیم شده است. در بخش عمومی، رشته های تخصصی نظیر مدیریت دولتی (با چندین گرایش در سطوح گوناگون تحصیلی مانند مدیریت تحول، سیستم ها و روش ها و …) مدیریت شهری و موارد مشابه  مورد تدریس و پژوهش هستند.

بازار کار کارشناسان ارشد مدیریت کسب و کار (MBA) چگونه است؟

برخورداری از توانمندی و دانش مدیریت در هر سازمانی از عوامل مهم موفقیت محسوب می‌شود. از این رو دانش‌آموختگان رشته مدیریت کسب و کار می‌توانند در اغلب سازمان‌ها مشغول به کار شوند. کاربرد وسیع دانش مدیریت، رویکرد کاربردی این رشته (در مقایسه با سایر رشته‌های مدیریت)، تنوع فعالیت‌ها در این رشته (مشاوره مدیریت، اداره سازمان‌ها یا بخش‌هایی از آن، کارآفرینی، فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی)، جوان بودن رشته در کشور باعث شده تا این رشته بازار کار گسترده و سطح درآمد بالایی را برای دانش‌آموختگان به همراه داشته باشد. البته در این رشته توانمندی‌های فردی، علاقه و معلومات گسترده و مطالعات جانبی نقش بسیار مهمی در موفقیت دانش‌آموختگان دارد. همین امر باعث می‌گردد تا سطح در آمد و میزان ارتقاء شغلی دانش‌آموختگان بسیار متفاوت باشد.

خلاقیت در مدیریت کسب و کار

طبق تعریف، خلاقیت یعنی توانایی تولید ایده ها و راه حل های متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات. خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرایندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان می باشد.
خلاقیت به عنوان جوهره کارآفرینی و یکی از عوامل کلیدی و رمز پیشرفت و حتی بقای سازمان های نوین است. پیتر دراکر معتقد است خلاقیت و کارآفرینی چنان لازم و ملزوم یکدیگرند که می توان گفت کارآفرینی بدون خلاقیت و نوآوری حاصلی ندارد. مفهوم خلاقیت به عنوان نیرویی پویا در مطالعات روانشناسی، جامعه شناسی و نظریه پردازان فرهنگی و هنری مطرح است.
خلاقیت یکی از صفات مشخص و و بارز کارآفرینان است که با نوآوری عجین شده ،رهیافت مختلفی را به همراه می آورد. زمانیکه ذهن فرد خلاق از اطلاعات خام انباشته شد، به طور غیر محسوس شروع به کار می کند و پس از تجزیه و تحلیل و ترکیب اطلاعات به روشی تازه دست می یابد.
افراد خلاق خیال پرداز هستند و رویاهای خود را بهتر به خاطر می آورند. آنها شیفته تازگی هستند و به دنبال تحریک ذهنی و نه محرک های قوی و مخاطره آمیز جهان واقعی هستند. هوش بالا، سیالیت فکری، انعطاف پذیری ادراکی، ابتکار، استقلال رأی، اعتماد به نفس، ریسک پذیری، تمرکز ذهنی و تمایل به موفقیت از مهم ترین ویژگی های شخصیتی افراد خلاق است.

نوآوری در مدیریت کسب و کار

نوآوری، کاربردی کردن ایده های نوین ناشی از خلاقیت است. در واقع به پیاده سازی ایده های حاصل از خلاقیت که به صورت یک محصول یا خدمت جدید ارائه شود، نوآوری می گویند.
نوآوری در سازمان های کارآفرین به صورت رویکردی بسیار با اهمیت دنبال می شود. در گذشته تولید بیشتر و بازدهی بالاتر عامل کلیدی موفقیت در کسب و کار بود. اما امروزه کلید موفقیت در نوآوری است. کارآفرینی شامل خلاقیت، نوآوری و مخاطره پذیری است.
همه سازمانها برای بقا نیازمند اندیشه های نو و نظرات بدیع و تازه اند. خلاقیت و نوآوری چنان به هم درآمیخته اند که ارائه تعریف مستقلی از هرکدام دشوار است. خلاقیت، پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است درحالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است.
برای آنکه ایده جدیدی خلق شده و توسعه یابد، باید نیروهای پیش برنده بر نیروهای بازدارنده غلبه کنند و شرایط به گونه ای باشد که نیروهای پیش برنده ما را به سوی نظر و شیوه جدید رهنمون گردد. در زمینه فنون و تکنیک های خلاقیت و نوآوری شیوه های متنوعی مانند تحرک مغزی، ارتباط اجباری، تجزیه و تحلیل مورفولوژیک (ریخت شناسانه)، گردش تخیلی، سوالات ایده برانگیز تفکر موازی مدنظر بوده که عمده این روشها در راستای رفع انسدادهای ادراکی و پرورش نوآوری نقش تسهیل کنندگی دارند.
طبق آخرین دستاوردهای علمی، عوامل موثر درخلاقیت و نوآوری به چهار دسته تقسیم شده، این عوامل عبارتند از: به کارگیری وجذب نیروهای خلاق و نوآور به سازمان، امکانات مناسب تحقیقاتی ومالی برای کوشش های نوآورانه، آزادی عمل کافی در انجام فعالیتها و تلاشهای خلاق همچنین به کارگیری نتایج حاصل ازفعالیت های خلاق و دادن پاداش مناسب به افراد خلاق.

قانون کسب و کار

قانون کسب و کار، یک قاعده برای یک کسب و کار، شرکت و یا یک تعاونی است. قانون کسب و کار، قانونی است که برخی از جنبه های کسب و کار را تعریف و یا محدود کرده و همیشه به حل درست یا نادرست برخی از مسائل در این حوزه ها می انجامد. قوانین کسب و کار برای اثبات ساختار کسب و کار و یا برای کنترل یا تحت تاثیر قرار دادن رفتار کسب و کار در نظر گرفته می شود. قوانین کسب و کار عملیات ها، تعاریف و محدودیت هایی را که در یک سازمان اعمال می شود را توضیح می دهد. قوانین کسب و کار می تواند در مورد افراد، فرآیندها، رفتار سازمانی و سیستم های محاسباتی در سازمان اعمال شود و برای کمک به سازمان در دستیابی به اهداف خود در جای خود مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال یک قانون کسب و کار ممکن است اینگونه تصریح کند که نیازی به بررسی اعتبار در مورد مشتریان خاص نیست. نمونه های دیگر از قوانین کسب و کار عبارتند از: نیاز به یک عامل اجاره برای نپذیرفتن یک مستاجر اجاره ای در صورت پایین بودن رتبه بندی اعتباری آن و یا نیاز به عوامل شرکت برای استفاده از تعدادی از تامین کنندگان ترجیحی و برنامه های عرضه. در حالی که یک قانون کسب و کار ممکن است رسمی یا حتی نانوشته باشد نوشتن قواعد روشن و اطمینان از اینکه این قوانین با سایر قوانین در تضاد نیست خود یک فعالیت ارزشمند محسوب می شود. قوانین کسب و کار جزئیات اقدامات را به یک سازمان معرفی می کند در حالی که استراتژی از چگونگی تمرکز کسب و کار در سطح کلان برای بهینه سازی نتایج صحبت می کند. قوانین کسب و کار در مورد نحوه تبدیل یک استراتژی به عمل رهنمودهای دقیق ارائه می کنند. قوانین کسب و کار برای یک سازمان در مورد آگاهی های سازمانی صحبت می کند. یک سازمان ممکن است بصورت فعالانه برای شرح شیوه های کسب و کار خود، اقدام به تولید یک پایگاه اطلاعاتی از قوانین کسب و کار نماید.

5 مهارت کسب و کار آینده ساز

امروزه در جوامع اطلاعاتی یک شهروند به عنوان انسان عصر اطلاعات، نیازمند یکسری توانائیها می باشد که با کمک آنها بتواند یک کسب و کار را شروع کرده و ضمن هدایت درست آن، موجبات پیشرفت کسب و کار را نیز فراهم کند. این مهارت ها عبارتند از:

2. IT

توانایى کار با کامپیوتر + توانایى استفاده از اینترنت + آشنایى با روشها و قوانین تجارت الکترونیکى

1. زبان انگلیسی

4. بازاریابی

آشنایى با خرید، فروش، تبلیغات و e-marketing

3. مدیریت

توان سرپرستی و راهبری

5. مالی و اقتصادی

حسابدارى، مفاهیم هزینه و درآمد، آشنایى با مسائل اقتصادى با این تفاسیر هر فردی میتواند با نمره دادن به میزان آشناییش با هریک از مباحث فوق، توان خود را در کسب و کارهای عصر حاضر مورد سنجش قرار دهد. از یک دیدگاه نیز، این 5 فاکتور عنوان شده در اصل بیش از اینکه مهارت و توانایی به شمار بیایند، نیازهای ضروری انسان امروز به نظر می رسند.