اقتصاد خرد
اقتصاد خرد شاخهای از علم اقتصاد است که به مطالعه منحصر به فرد اقتصاد، تجزیه و تحلیل بازار، رفتار مصرفکنندگان و خانوارها و بنگاهها میپردازد و اساس آن مدلهای ریاضی است. در اقتصاد خرد چگونگی رفتار انسانها و انتخابهایشان را در سطح واحدهای خرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد، یک بنگاه، یک صنعت یا بازار یک کالای خاص بررسی میکند و به چگونگی تعامل بین خریداران و مصرفکنندگان و عوامل مؤثر در انتخاب خریداران میپردازد. اقتصاد خرد بهخصوص به الگوی عرضه و تقاضا برای کالاها و خدمات و همچنین تعیین قیمت خروجی در بازارهای خاص توجه دارد و معمولاً در بازارهایی که در آن کالاها در حال خرید و فروش هستند کاربرد دارد. یکی از اهداف اقتصاد خرد بررسی بازار و برقرار کردن یک رابطهٔ نسبی پولی بین کالاها و خدمات است. همچنین به بررسی موارد شکست بازار (مواردی که بازار قادر به تولید نتیجهٔ مطلوب و درخور نبوده) میپردازد و تئوریهایی را برای داشتن یک بازار رقابتی شرح میدهد. اقتصاد خرد خود به سه بخش تقسیم می شود: برقراری تعادل عمومی، انتخاب تحت عدم اطمینان، تئوری بازیها و در نظر گرفتن کشش عرضه و تقاضا درون سیستم بازار.
در اقتصاد خرد یک هدف عمومی به عنوان حصول به وضع بهینه مطرح میشود که معمولاً کارآمدترین وضعیت و در مواردی مطلوبترین وضعیت (هم تحقق کارآمدی و هم تحقق دیگر اهداف مورد نظر) را میرساند. بدیهی است به دلیل هنجاری بودن وضع مطلوب، اهداف کارگزاران فردی و گروهی در این رابطه میتواند متفاوت باشد. زیرا هر شخص یا جامعه قضاوت خاصی در مورد مطلوب خواهد داشت. مثلاً ممکن است از نظر یک فرد حصول به حداکثر رفاه و کارآمدی هدف مطلوب باشد، اما از نظر شخص دیگری حصول به عدالت اجتماعی، و یا جمع کارآمدی و عدالت و یا مورد دیگر مطلوب باشد. در هر صورت حصول به وضع مربوطه نیاز به تکنیکهایی دارد. برخی تکنیکها جنبه عمومی دارند و میتوانند با فرض داشتن اطلاعاتی در مورد هزینه نهایی و منافع نهایی میزان مطلوب فعالیت را به خوبی نشان دهند. برخی تکنیکها نیز در شرایط خاصی (مثلاً برای مصرف کننده، تولیدکننده و یا امثال آن) مورد استفاده واقع میشوند.
دو جنبه مهم در اقتصاد خرد
نوسان های اقتصادی در جهان صنعتی پیشرفته،صرف نظر از آن که بروز و بازگشت آن را با کدام نظریه بحران توضیح دهیم، دارای جنبه های عینی و مشخص اند. یکی از این جنبه ها کاهش جدی تقاضا برای کالاهایی است که کشورهای کم توسعه به آن شدیداً وابسته اند. نمونه های مشخص آن کاهش تقاضا برای نفت، مس، قلع، سرب،قهوه، کاکائو، موز و کالاهای دیگر است بی تردید درجه انعطاف پذیری (یا به اصطلاح اقتصادی ضریب کشش پذیری تقاضا) برای این کالا متفاوت است.
برخی از آن ها خیلی تند و با نوسان های زیاد قیمتشان بالا و پائین می رود، برخی کمتر. تا قبل از افت سال ۱۹۹۸ـ۱۹۹۷ دربهای جهانی نفت بهای این ضروری ترین کالا برای جهان صنعتی ثابت تر از آن چه هست پیش بینی می شد.
کاهش تقاضا در کشورهای توسعه یافته ـ و به دنبال آن یا همراه با آن در کشورهای کم توسعه ـ برای صادرات اصلی کشورهای کم توسعه دلایل چندی دارد :
که خود می تواند بیانگر جنبه ای از نوسان های ادواری ذاتی نظام سرمایه داری یا ناشی از اشتباه های سیاستگذاری اقتصادی یا وارد آمدن ضربه های خارجی بر اقتصاد آنها باشد
این جایگزینی می تواند یا به خاطر شرایط فن شناسی جدید، یا به خاطر محدودیت های طبیعی و اقتصادی یا به خاطر ارزانی نسبی کالای دوم باشد. اما به هر حال در این جایگزینی دو انگیزه مهم است.
- هزینه ای
- تولیدی
مثلاً جایگزینی در مورد نفت ایران یا به دلیل کاهش هزینه تولید انرژی جایگزین پدید می آید یا به دلیل استفاده از ماده ای که تولید تازه تر یا متنوع تری را به جای فرآورده های قدیمی پتروشیمی میسر می سازد به هر حال هر دو انگیزه در انگیزه های اصلی تر، یعنی تبلور می یابد.
تأثیر جایگزینی می باید هم با مقدار تغییر در قیمت و هم با مقدار تغییر در تقاضا سنجیده شود.
برخی اوقات نه کاهش قیمت، بلکه افزایش قیمت مسئله ساز می شود. مثلاً اگر در خود جوامع غربی قیمت مشروب یا سیگار بالا برود اما تقاضا چندان پایین نیاید، در این صورت حاصل ضذب قیمت در مقدار تقاضا، یعنی درآمد فروش به نفع شرکت تولید کننده مشروب یا سیگار بالا می رود اما اکثر تقاضا خیلی پایین بیاید، راهی که برای شرکت ها باقی می ماند انتقال این کالا به خارج از کشور است.
در مورد سیگار چنین وضعیتی تحقق یافته است در این صورت، این، بحران اقتصادی به اضافه بحران بیماری زایی و خطر مرگ است که به خارج انتقال می یابد.
تغییر در روند سلیقه و گرایش مصرفی موضوع دیگری است. در ایالات متحده آمریکا مردم برای خرید اتومبیل ژاپنی و کره ای رغبت زیادی نشان می دهند. البته جهان بسیار صنعتی و متحول در مواردی به این نتیجه رسیده است که انتقال بار تولید شماری از کالاهای مصرفی اش به کشورهای برگزیده مستعد (تازه صنعتی شده ها) چند خاصیت مهم دارد :
چند مفهوم برای درک بهتر اقتصاد خرد شامل موارد زیر است که به اختصار به توضیح هرکدام میپردازیم:
تقاضا
تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی.منحنی تقاضا مکان هندسی مجموعه نقاطی است که یک فرد برای بدست آوردن کالا یا خدماتی حاضر به پرداخت چه میزان پول است.و یک تولید کننده به ازای هر قیمتی مایل به چقدر تولید است.
شیب منحنی تقاضا منفی است،یعنی اینکه هر چقدر قیمت افزایش یابد مقدار تقاضا کاهش مییابد.عوامل زیادی بجز قیمت بر روی تقاضای افراد موثر است که از آنجمله میتوان به قیمت کالاهای جانشین و مکمل ، سلیقه مصرف کنندگان ، انتظارات از آینده و میزان درآمد مصرف کنندگان اشاره نمود.
قانون تقاضا نیز به این معنی که با افزایش قیمت، مقدار تقاضا کاهش یافته و در مقابل با کاهش قیمت، مقدار تقاضا افزایش مییابد.به رابطه منفی قیمت و تقاضا قانون تقاضا میگویند.
عرضه
عرضه عبارتست از جریان کالا – خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا.همچنین میتوان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:
- درآمد
- هزینه تولید
همچنین با ثابت در نظرگرفتن بعضی عوامل در کوتاه مدت یک رابطه مثبت بین مقدار عرضه کالا یا خدمات و قیمت آن ایجاد میشود که به قانون عرضه شهرت دارد.
با کاهش قیمت از p1 به p2 مقدار تولید نیز از q1 به q2 رسیدهاست و منحنی عرضه به سمت راست جابجا شدهاست.
تولید
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد.
تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجز به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد.
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد. از نظر اقتصاد تولید به مفهوم ساخت کالا یا ارائه خدمات میباشد. خدماتی مانند خدمات ارائه شده بوسیله پزشکان، معلمان، تعمیر کاران و … نیز از نظر اقتصادی کالا به حساب میآیند زیرا همه افراد فوق نیز هدفشان از ارائه خدمت ارضای نیازهای دیگ افراد مردم است.
از این گذشته، آنان که در شبکه توزیع به کار اشتغال دارند مانند عمده فروشان و خرده فرو شان و کارکنان در واحدهایی که به حمل و نقل کالا یا مسافر مشغولند نیز بخشی از شبکه تولید به حساب میآیند. زیرا تولید کالا تا زمانی که کالاها به دست مصرف کننده نرسد کامل نمیگردد. تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ما قبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجر به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد. کالا هر چیزی است که بتوان برای جلب نظر، تملک، استفاده یا مصرف به بازار عرضه کرد و قابلیت تأمین یک خواسته یا نیاز را داشتهباشد. کالاهای فیزیکی، خدمات، اشخاص، سازمانها و ایدهها از این دستهاند. در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و مواد مختلفی که توسط تولید کننده، به بازار عرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی ازنیازهای انسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه میشوند، و به فروش میرسند تا توسط مصرف کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آنها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطهای نامیده میشود. کالاهایی که نیازهای اوّلیهٔ مصرف کنندگان را تأمین میکند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف میشود، کالاهای لوکس نامیده میشود.
هزینه
هزینه شامل بهای اشیا یا خدماتیست که برای تحصیل درآمد مورد نیاز میباشد. به عنوان مثال: هزینه حقوق کارمندان، آب، برق، تلفن، درج آگهی در روزنامه، هزینه استهلاک اثاثه و ساختمان همگی بخشی از هزینههای یک موسسه میباشند.
مبالغی که تولیدکنندگان برای تولید صرف میکنند، هزینه تولید نامیده میشود. اگر هزینه از درآمد بیشتر باشد آن را زیان و اگر هزینه از درآمد کمتر باشد، به آن سود گفته میشود.
همانگونه که درآمد موجب افزایش سرمایه میگردد، هزینه موجب کاهش آن میشود.
هر کاهشی در صندوق هزینه محسوب نمیگردد. به عنوان مثال:
- خرید بسیاری از اقلام دارایی مانند خرید ساختمان و اثاثه هزینه محسوب نمیگردد.
- واریز بدهی و پرداخت وجه به طلبکاران هزینه محسوب نمیگردد.
- برداشت نقدی صاحب موسسه از صندوق جزء هزینه جاری موسسه نمیباشد
نقدینگی
نقدینگی، مجموع پول و شبهپول است.
تورم با افزایش نقدینگی
چون میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میزان نقدینگی به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر میزان نقدینگی بسیار افزایش یابد، کالا و خدمات در جامعه کم شده و قیمتها(بهاها) افزایش مییابد(تورم).
بنابراین کنترل نقدینگی از مهمترین اهداف کشورها میباشد و سیاستهای گوناگونی را بدین منظور میگذارند. برای نمونه افزایش فرآوری و تولید درونمرزی، که با گردآوری کالای کافی و بسنده، از تورم جلوگیری میکند.
مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری با آن روبرو است. دلیل اصلی این چالش این است که بیشتر منابع بانکها از محل سپردههای کوتاهمدت تامین مالی میشود. علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی میشود که درجه نقدشوندگی نسبتاً پایینی دارند.
وظیفه اصلی بانک ایجاد توازن بین تعهدات کوتاهمدت مالی و سرمایهگذاریهای بلند مدت است. نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی قرار میدهد. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سوددهی بانک به سپردههای مردم و در نتیجه از دست دادن بازار میشود.
مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی در سطوح مختلفی صورت میگیرد. اولین نوع مدیریت نقدینگی به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی پیشبینی میشود. دومین نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانیتر شش ماهه تا دو ساله پیشبینی میکند. سومین نوع مدیریت نقدینگی به بررسی نقدینگی مورد نیاز بانک در شرایط بحرانی میپردازد.
کالا
در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و موادّ مختلفی که توسط تولید کننده، به بازار عرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی ازنیازهای انسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه میشوند، و به فروش میرسند تا توسط مصرف کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آن ها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطه ای نامیده میشود. کالاهایی که نیازهای اوّلیّه مصرف کنندگان را تأمین میکند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف میشود، کالاهای تجملّی نامیده میشود.
حال با مفاهیمی چند از اقتصاد خرد آشنا شدیم. میتوانید برای درک بهتر این مطلب، مقاله ی “اقتصاد چیست” را مطالعه بفرمائید.