بررسی ماهیت تورم در اقتصاد ایران
وقتی نرخ ارز در شش سال گذشته بیش از 15 برابر افزایش یافته و تولید داخلی به کالاهای واسطهای، سرمایهای و مواد اولیه وارداتی وابسته است و وقتی تغییرات نرخ ارز عامل تحریککننده انتظارات تورمی است، همه اینها موجب افزایش هزینههای تولید شده و باعث شده تا قیمت کالاها حتی بیشتر از افزایش نرخ ارز افزایش یابد بنابراین تورم فشار هزینه در اقتصاد کشور در چند سال گذشته دست بالا داشته است. تورم ساختاری هم در کشور موضوعیت دارد. وجه غالب بازارهای ما بازارهای انحصاری است و بازار رقابت بسیار محدود است. بنابراین در ساختار انحصاری موجود قیمتگذاریهای دلخواه در شرایط بیثبات بسیار گسترده است. در انحصارات معمولا با تبانی و قدرت انحصاری قیمت تعیین میشود و این، آن قیمتی نیست که بتواند به تخصیص منابع علامت صحیح بدهد و مازاد رفاه را حداکثر کند. تضادهای توزیعی هم در ایران به عنوان عامل تقویتکننده پویاییهای تورم در کشور موضوعیت دارد یعنی صاحبان کالا و خدمات سعی میکنند قیمت خود را بالا ببرند تا سهم نسبی خود از رفاه و درآمد و ثروت را افزایش دهند اما دیگران هم همین انگیزه را دارند و آنها هم همین رفتار را انجام میدهند اما ناهمزمانی و ناهماهنگی باعث میشود مردم تصور نکنند که این در بلندمدت رفاه آنها را بالا نمیبرد بنابراین به طور ناهمزمان و ناهماهنگ قیمتهای خود را بالا میبرند. شاخصبندی هم در اقتصاد ما به عنوان عامل تقویت تورم موضوعیت دارد. یعنی یک قیمت کلیدی بالا میرود صاحبان کالاها هم به دنبال آن قیمت خود را بالا میبرند، سطح قیمتها که بالا رفت، صاحبان خدمات و نیروی کار هم قیمت خود را بالا میبرند. رفتار اینگونه هم در اقتصاد ما مشهود است.
بنابراین تورم فشار هزینه و تورم ساختاری در اقتصاد ما دست بالا دارند و تورم جاذبه تقاضا هم در جریان است اما بسیار محدود چون قدرت خرید مردم در سالهای گذشته به شدت کاهش یافته و با این ترکیب نقدینگی و این ترکیب سپردهگذاران نقدینگیهای افزایشیافته به طور متناسب در دست عامه مردم که تقاضاهای کل را شکل میدهند، قرار نمیگیرد و اساسا در فضای شوکدرمانی نقدینگی، کسر بودجه، تورم، رشد پایین تولید و سرمایهگذاری همه معلول شوک قیمتهای کلیدی مثل نرخ ارز است. بنابراین منحصرکردن علت تورم به رشد نقدینگی، دادن آدرس غلط به مخاطب است و اشارات سیاستی آن بسیار پرمخاطره خواهد بود. نکته مهمی که در اینجا باید به آن توجه کرد، این است که رابطه نقدینگی و تورم اخیرا پیچیده شده و در کشورهای پیشرفته هم که در پی بحران 2007 و فاجعه کرونا نقدینگیهای خود را به شدت افزایش دادند، از این ناحیه با تورم مواجه نشدند چون وضعیت طوری بود که مردم و مصرفکنندگان قدرت خرید بیش از قبل پیدا نمیکردند.
تاثیر شوک های اقتصادی بر تورم:
نرخ ارز است که بالا می رود. اقتصاد ما نباید به نرخ ارز حساس باشد. آیا باید امروز برویم نرخ بهره را به 80 درصد برسانیم، خیر، کاملاً غلط است. باید لنگر اسمی ارز را از ذهن مردم برداریم، لازمه آن سیاست پولی پویاست. با سیاست استرلیزیشن کوتاه مدت باید تأثیر شوک های بیرونی را کاهش دهیم. می توان با سیاست های ریالی و فروش اوراق از حرکت پول به سمت ارز جلوگیری کرد و در کنترل بانک مرکزی نگه داشت. حرف ما این است که قیمت همه محصولات باید به شکل ریالی مشخص شود، برای این کار باید یک بازار داخلی ایجاد کنیم، پس از مشخص شدن قیمت دولت می تواند به روی آن هرچقدر که خواست یارانه بدهد.
برسی ماهیت تورم در اقتصاد ایران:
تورم در چند دهه اخیر در اقتصاد ایران به یک پدیده ماندگار تبدیل شده است. از نظر اندازه و شدت هم با کشورهای پیشرفته، شمال آفریقا و خاورمیانه قابل مقایسه نیست و کیفیت آن هم طوری است که بسیار نامتناسب عمل می کند و روز به روز تخصیص منابع را بدتر و توزیع درآمد را به زیان طبقات متوسط و پایین و عوامل مولد بدتر می کند و همه افق های تصمیم گیری اقتصادی را کوتاه کرده و موجب یاس و نااطمینانی جامعه و فرار سرمایه و مغزها شده است. همه دولت ها هم وعده تضعیف و ریشه کنی آن را داده اند اما همچنان در اقتصاد یکه تازی می کند و حتی در چند سال اخیر اقتصاد را به حالت و وضعیت قمار تبدیل کرده و مدام عده زیادی از قبل آن دسترنج و ثروت خود را می بازند و عده ای معدود هم از ناحیه آن سودهای بی حدو حصر به دست می آورند. طبیعی است که در تحلیل و تعلیل این متغیر مهم و پیچیده نمی توان به ساده انگاری و نگاه های تک ساحتی اکتفا کرد. ضمن اینکه دست های منفعت طلب صاحب قدرت هم سعی دارند در تحلیل مسائل اقتصادی به ویژه مسئله تورم آدرس های غلط بدهند و سیاست گذار و مردم را سردرگم کنند. ریشه یابی و تحلیل تورم در عین حال که قدری پیچیده است اما چارچوب و سیر تحلیل آن بسیار روشن است. در تاریخ اندیشه اقتصادی تورم معلول و نتیجه سه گروه از عوامل است. در واقع این سه گروه عوامل هستند که نوع تورم را تشخص می دهند.
بررسی اثر تورم بر رشد در اقتصاد ایران:
بررسی رابطه بین تورم و رشد اقتصادی برای تنظیم و هدایت سیاستهای پولی دارای اهمیت است. در نظریههای اقتصادی و نتایج مطالعات تجربی صورت گرفته در کشورهای مختلف، در رابطه با چگونگی تأثیرپذیری رشد از تورم اتفاق نظر کلی وجود نداشته و به نتایج متناقضی (رابطه خطی مثبت/ منفی یا رابطه غیر خطی با یک یا دو آستانه) دست یافتهاند. در این مطالعه سعی شده است ضمن تعیین مقادیر نرخ آستانهای تورم در ارتباط با رشد اقتصادی ایران، به تبیین ماهیت تأثیرپذیری رشد از تورم و همچنین بررسی مکانیسمهای انتقالی اثرات تورم بر رشد طی دوره زمانی 90-1340 پرداخته شود. نتایج مطالعه ضمن تأیید وجود اثرات آستانهای، ماهیت غیرخطی رابطه رشد و تورم در اقتصاد ایران را تأیید کرده است، بهطوری که اثر تورم بر رشد در نرخهای تورم پایینتر از 8/9 درصد، مثبت، در نرخهای تورم بین 8/9 و 3/27 درصد، منفی و در نرخهای تورم بالاتر از 3/27 درصد نه تنها اثر تورم بر رشد منفی است بلکه هزینه نهایی تورم نیز فزاینده است. براساس نتایج، افزایش نرخ تورم در اقتصاد ایران از طریق هر دو مکانیسم کاهش در سطح و کارایی سرمایهگذاری موجب کاهش رشد اقتصادی میشود. حداکثر نرخ تورم هدف در اقتصاد ایران برای تحرک بخشیدن به رشد اقتصادی میتواند 8/9 درصد باشد. بنابراین هر گونه افزایش در نرخ تورم فراتر از این سطح منجر به بیثباتی اقتصادی، کاهش سطح و کارایی سرمایهگذاری و در نهایت کاهش رشد اقتصادی خواهد شد.