سیاست ارزی چیست؟
در هر کشوری متناسب با ساختار اقتصادی آن کشور، سیاست ارزی و رژیم ارزی متفاوتی وجود دارد. بین سیاستهای ارزی کشورهای مختلف تفاوتهای زیادی وجود دارد ولی میتوان گفت با گذشت زمان در مجموع کشورهای مختلف به سوی ایجاد انعطاف بیشتر در رژیمهای ارزی حرکت کردهاند. عوامل مختلفی بر طراحی سیاستهای ارزی کشورها تاثیر میگذارد: از جمله حجم و تنوع تجارت خارجی، عمق بازارهای مالی، ثبات اقتصاد کلان و احتمال وقوع شوکهای خارجی.
ارزیابی سیاست های ارزی کشور در دوران جنگ
سیاست ارزی دولت جنگ چنان بود که نرخ ارز بازار آزاد را به رسمیت نمی شناخت و بنابراین بازار را رها کرده بود و جالب آنکه ساز و کار بازار چه خوب عمل می کرده و مانع تجمیع شوک ها و وقوع بحران ارزی در کشور می شده است. این در حالی است که به تدریج از زمان مرحوم هاشمی دولت تصمیم گرفت اقتدار خود را در بازار ارز بیش از پیش بروز دهد و شد آنچه نباید می شد. دولت ها سیاست دخالت حداکثری در بازار آزاد ارز را در پیش گرفتند و در مقابل اقتصاد مردمی (بازار) با تجمیع نیرو ها هر چند سال یک بار تو دهنی به دولت ها زد. اما دولت ها هر بار مصمم تر بوده اند که آزموده را دوباره بیازمایند با این استدلال که این بار فرق می کند! اما بخش مغفول سیاست ارزی اینحاست که دولت زمان جنگ تنها دولتی بود که کژ دار و مریز سیاست تفکیک بودجه ارزی از ریالی را دنبال می کرد. یعنی درآمد های ارزی حاصل از فروش ارز به مصارف مهم اختصاص می یافت و چون مازاد ارزی در آن زمان نبود قدرت دولت در بازار ارز محدود بود و همین موجب شده بود سیاستی اجرا شود که هم توسعه صنعتی کشور را به دنبال داشت و هم از وقوع تندبادهای ارزی جلوگیری می کرد.
واقعیت آن است که ریال هر روز ارزش خود را بیشتر از دست میدهد و بر اساس یکی از راههای ارزیابی ارزش پول ملی ایران که مقایسه نرخ برابری آن با ارزهای باثبات جهان (مانند فرانک سوئیس) است و با توجه به آماری که در سایت بانک مرکزی موجود است، نرخ فرانک سوئیس از حدود ۱۰ هزار ریال در سال ۱۳۹۰، به بالای ۴۰ هزار ریال در سال ۱۳۹۷ رسیده است و ارزش پول ملی در این هفت سال، به یکچهارم خود رسیده است. کاهش ارزش پول ملی، منجر به چاپ پول، افزایش پایه نقدینگی، گرانی کالاها و تورم میشود. درنتیجه یکی از اصلیترین دلایل کاهش ارزش پول ملی، رشد نقدینگی است. اگر ارزش پول ملی در بخش بینالملل مکرر دچار نوسان شود، این به معنای ناپایداری ارزی است، ناپایداری ارزی جریان تولید، جریان اشتغال، جریان سرمایهگذاری و جریان صادرات را به شدت دچار لطمه میکند، بنابراین باید توجه داشت که ارزش پول ملی در حیطه خارجی باید مدیریت شود و این مدیریت بدان معنا نیست که سالیان متمادی اجازه ندهیم که کاهش ارزش پول خارجی ایجاد شود، بلکه در برخی موارد که جریان تورمی داریم، به تناسب آن باید بتوانیم تعدیلهای لازم را انجام دهیم.
ریال در مقابل سایر ارزها
رابطه پول ملی ما با ارزهای مختلف، ارزش پول ملی را در بخش خارجی مشخص میکند، بنابر این هر جا ارزی نظیر دلار، یورو یا سایر ارزها در داخل کشور و در بازار داخلی گران میشود، طبیعی است که یکی از جنبه های مهم گران شدن ارز خارجی این است که ارزش پول ملی را دچار کاهش میکند. پاشنه آشیل ارزش پول ملی در بخش خارجی، ارزهای مختلفی هستند که رابطه ریال با آنها تعریف میشود. کاهش ارزش پول ملی از لحاظ خارجی دارای نقاط منفی و همچنین نقاط مثبت هم هست. نکته مثبت این است که انگیزه صادرات را تقویت میکند، وقتی ارزش پول در بخش بینالملل کاهش مییابد، کالای ایرانی برای خارجیها و برای بازارهای بینالمللی مزیت پیدا میکند و ما از این کاهش ارزش پول ملی میتوانیم منفعت لازم را کسب کنیم. اما یکسری زیانهایی هم برای مردم، حقوقبگیران ثابت، کارگران و کسانی که نمیتوانند در این بازار، دریافتیهای خود را جبران کنند، رخ میدهد.
اثرات افزایش نرخ ارز بر بازار کار ایران
افزایش قیمت واقعی ارز(قیمت اسمی ارز منهای نرخ تورم) میتواند باعث رونق بازار صادراتی در اقتصاد شود. در حوزه تجارت بینالملل این افزایش به معنی کاهش واردات و افزایش صادرات است که نتیجه آن بهبود تراز تجاری خارجی است که ضمن کاهش بدهیهای بینالمللی میتواند ورود ارز به داخل کشور را نیز در پی داشته باشد. زمانی که قیمت واقعی ارز از حد تعادل خود پایینتر است، واردات از خارج ارزانتر میشود و عکس همین قضیه برای بازار صادراتی اتفاق میافتد که آثار آن مشخص است. بازار کار نیز مانند هر بازار دیگری از عرضه و تقاضای نیروی کار تشکیل شده است و مشخص است هر گونه انحرافی از قیمت تعادلی آن باعث ایجاد عدم تعادل در این بازار میشود.
نباید این نکته را از نظر دور داشت که افزایش نرخ ارز به صورتی که به سمت قیمت تعادلی خود برود با اعمال سیاستهای مبتنی بر جلوگیری از نوسانات ارزی میتواند باعث تشویق شرکتهای خارجی بینالمللی جهت ورود به بازارهای صادراتی ایران شود. از این راه فرصت حضور و جذب تکنولوژیهای جدید در اقتصاد ایران بیشتر شده و با جذب نیروی کار داخلی در این مجموعه فعالیتها، زمینه رشد و پرورش نیروی کار داخلی نیمه ماهر به ماهر مهیا میشود
پیامدهای سیاست ارزی بر تولید و تجارت اقتصاد ایران
کاهش نرخ ارز حقیقی، قیمت کالاها و خدمات صادراتی تولیدکنندگان داخلی را نسبت به قیمت های جهانی افزایش داده و در نتیجه قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در بازارهای جهانی را می کاهد و لذا منجر به کاهش صادرات کشور خواهد شد. همچنین کاهش نرخ ارز حقیقی، قیمت کالاها و خدمات وارداتی را کاهش داده و در نتیجه منجر به افزایش واردات می شود. در مجموع کاهش نرخ ارز حقیقی از طریق کاهش صادرات و افزایش واردات، تاثیر منفی بر تراز تجاری کشور می گذارد (و بالعکس).