سرمایهگذاری با پول کم / حداقل سرمایه مورد نیاز چقدر است؟
شاید شما هم عبارت بهترین سرمایهگذاری با پول کم را در اینترنت وارد کرده و به نتایجی شبیه به این رسیده باشید:
دلار بخرید!
سکه بخرید!
در بورس سرمایهگذاری کنید!
اصلا سرمایهگذاری نکنید!
تمام این نصیحتها، اراجیفی به درد نخور هستند. چرا؟ بیشتر مقالاتی که میخواهند به پرسش «سرمایهگذاری با سرمایههای اندک» پاسخ بدهند، یا بیش از اندازه مسئله را ساده میکنند، یا آنقدر پیچیده و کلی حرف میزنند که نمیشود از راهحل ارائهشده استفاده کرد.
مثلا تصور کنید بگویم که بورس بهترین گزینه برای کسانی است که سرمایه زیادی ندارند. شما هنوز نمیدانید باید چه کار کنید، چطور وارد بورس شوید، چه سهمهایی بخرید و… نتیجه این است که با چند میلیون وارد بازار میشوید و بخش زیادی از دارایی خود را از دست میدهید.
سادهسازی بیش از اندازه، آفت نصیحتهای مالی است!
پول کم یعنی چقدر؟
پول کم برای همه معنای یکسانی ندارد. شاید برای یک شرکت بزرگ، یک میلیارد تومان عدد بسیار کمی به حساب بیاید اما برای یک خانواده کمدرآمد، ۱۰ میلیون تومان مبلغی بزرگ باشد.
در این مقاله ما به تمام پولهای کمتر از ۱۲ میلیون تومان میگوییم سرمایه کوچک. در بهار ۱۳۹۹ این مبلغ به اندازهای است که فرد اگر یک سکه طلا بخرد، برای سکه دوم پول کم میآورد. (اگر در زمان خواندن این مقاله قیمت سکه بیشتر یا کمتر شده، کمتر از دوبرابرِ قیمت یک سکه، پول کم است.)
قطعا برای چنین سرمایهای، پیشنهاد خرید سکه معقول نیست. چرا که نزدیک به نیمی از دارایی فرد به شکل نقدی باقی میماند و از تورم یا دیگر نوسانات اقتصادی آسیب میبیند.
توضیح میدهیم که چرا دلار، سهم و دیگر موارد کلی که عموما پیشنهاد میشود نیز برای چنین سرمایههایی مناسب نیست.

چرا خرید مستقیم سهام مناسب نیست؟
اگر میخواهید با سرمایهای اندک، مثل ۶ میلیون تومان، در بورس تمرین کنید تا کمکم با قواعد بازی آشنا شوید و آموختههای خود را در بوته آزمایش بگذارید، فکر بسیار خوبی کردهاید.
اما تصور کنید که میخواهید با ۶ میلیون تومان سهام بخرید تا دارایی خود را از آتش تورم نجات دهید.
واقعیت این است که خرید و فروش سهام، کار آسانی نیست و به دانش، آموزش، تجربه و صرف وقت برای تحقیق و تحلیل نیاز دارد. یک سرمایهگذار موفق، روزانه ساعاتی را به این کار اختصاص میدهد.
تصور کنید که پرتفوی شما طی یک سال ۱۰۰% سود بدهد. در شرایط عادی این عدد بسیار خوب است.
در این صورت شما ماهانه ۵۰۰ هزار تومان درآمد کسب کردهاید. آیا حاضر بودید با ماهی ۵۰۰ هزار تومان برای یک شغل دیگر روزانه چند ساعت وقت بگذارید؟ قطعا نه.
نتیجه این خواهد شد که سرمایهگذار، بجای این که خودش برای تحلیل وقت بگذارد، از تحلیلهای دیگران استفاده میکند، و معمولا در این مسیر گمراه میشود.

بهترین سرمایهگذاری با پول کم
اگر سکه، طلا، دلار، کالا و سهام گزینه خوبی برای سرمایهگذاری با پول کم نیست، پس باید چه کار کنیم؟ آیا نمیشود با ۲ میلیون تومان هیچ سرمایهگذاریای کرد؟
در اینجا به گزینههای مناسب برای سرمایهگذاری با پول کم اشاره میکنیم.
ارتقای خودتان
با چه مبلغی میتوانید یک مهارت جدید یاد بگیرید؟ بجای آن که پول خود را بدون دید و تحلیل به بازار سرمایه ببرید و با زیان خارج شوید، میتوانید برای یادگیری تحلیل، سرمایهگذاری کنید.
البته هر کس علاقههای خاص خودش را دارد. فرض کنید با یک میلیون تومان، بتوانید فتوشاپ را یاد بگیرید. این مهارت جدید میتواند درآمد شما را افزایش دهد. حتی اگر بتوانید یک میلیون تومان در ماه اضافه درآمد کسب کنید، طی پنج سال (با درنظر گرفتن ۲۰ درصد افزایش دستمزد سالانه) نزدیک به ۹۰ میلیون تومان درآمد اضافه کسب کردهاید.
کدام سرمایهگذاری میتواند طی ۵۰ سال، چنین بازدهی بالایی (Return on Investment) داشته باشد؟
بازگشت سرمایه کتاب هم فوقالعاده است. با خواندن ۳۰ جلد کتاب در یک زمینه کارشناس خواهید شد. هزار راه برای خواندن ارزان قیمت کتاب وجود دارد. بعد از آن که در مورد یک موضوع به اندازه کافی دانش کسب کردید، میتوانید برای شغلی با درآمد بهمراتب بالاتر درخواست بدهید.
بررسیها نشان میدهد که دلیل اصلی ماندن افراد در طبقه درآمدی پایین، بیش از آن که نداشتن سرمایه نقدی باشد، کمبود مهارت و سرمایههای انسانی است.
به بیان دیگر، بیتردید خود شما بهترین سرمایهگذاری با پول کم به حساب میآیید.
قبل از آن که این بخش را به پایان برسانم، لازم میدانم متذکر شوم که چیزی به اسم فقدان استعداد وجود ندارد. سدی که مانع پیشرفت ما میشود، تنبلی، بیحوصلگی، نداشتن پشتکار و فقدان انگیزه است نه کمبود استعداد!
اگر با مبلغی کم، دانش لازم برای سرمایهگذاری در بورس را فرا بگیرید، میتوانید در کسبوکارهای مرتبط با بورس مشغول به کار شوید تا قادر باشید مبلغ بیشتری را برای سرمایهگذاری فراهم آورید.
وقت به مثابه یک دارایی
بیشتر آدمهای دنیا از فروش وقت خود پول در میآورند. برای مثال مادری که برای مراقبت از فرزندانش وقت ندارد، وقتِ یک پرستارِ بچه را میخرد تا بتواند همزمان هم به تربیت فرزندان برسد و هم به شغل خودش.
همه ما وقتهای اضافه و ارزشمندی داریم که میتوانند نقد شوند.
مثلا یک صفحه موفق اینستاگرام، از راه تبلیغ چقدر درآمد کسب میکند؟ آیا در وقت آزاد خود نمیتوانید یک کانال جدید تاسیس کنید و با افزایش تعداد فالورهای آن به کسب درآمد بپردازید؟
در این مثال، چیزی که شما هزینه میکنید، وقت است نه پول. شاید بتوانید از مهارتهای دوستانتان کمک بگیرید. مثلا اگر دوستی دارید که خوب مینویسد و دوست دیگری که طراح گرافیک است، به صورت اشتراکی میتوانید شبکه خود را راهاندازی کنید.
آن چند میلیون تومان پسانداز، برای راهاندازی یک کسبوکار کوچک مبلغ مناسبی به نظر میرسد. پولی که میتواند برای تبلیغات صفحه شما هزینه شود.
شاید پیش خودتان فکر کنید که شما هیچ مهارت ویژهای ندارید که در اینستاگرام و تلگرام به نمایش بگذارید. در این صورت به گزینه قبل باز میگردیم: ارتقای مهارتهای فردی.

موانع سرمایهگذاری با پول کم
در طبقات متوسط و ضعیف، افراد کمتری به سرمایهگذاری میپردازند. این موضوع باعث میشود که تحرک اجتماعی در این طبقات کُند شود. یعنی کسی که فقیر بهدنیا میآید، به احتمال زیاد فقیر از دنیا میرود.
اولین مشکل، تراز مالی افراد کم درآمد است. آنها معمولا بیشتر از آن که دارایی داشته باشند، بدهکار هستند. یعنی ثروت خالص آنها منفی است. به همین دلیل بجای سرمایهگذاری با پول کم، مدام در تلاشند که بدهیهای خود را صاف کنند.
مانع دیگر هزینههای پیشبینی نشدهای است که به آنها تحمیل میشود. یک بیماری یا خرابشدن یکی از وسایل خانه، معمولا بیش از پسانداز آنها هزینه دارد. در نتیجه خیلی قبل از آن که ده سال بگذرد و ارزش دارایی آنها شش برابر شود، مجبور میشوند پسانداز خود را خرج کنند. خرید یک گوشی جدید یا یک ماشین لباسشویی تمام این سرمایه را میبلعد.
وسوسه، یکی دیگر از موانع سرمایهگذاری است. اگر سرمایه آنها به حدی برسد که بتوانند با آن ماشین بخرند، ترجیح میدهند بجای ادامه سرمایهگذاری، وسیله نقلیه مورد نظر خود را تهیه کنند. افرادی با درآمد بسیار کم، بدون داشتن پسانداز یا سرمایهگذاری، تلاش میکنند که تلویزیون گرانقیمت و گوشی لوکس داشته باشند.
نبود یا کمبود زیرساختهای سرمایهای از دیگر موانع سرمایهگذاری با پول کم است. برای مثال نهادهای مالی، با سرمایههای کم برخورد تبعیضآمیزی دارند، بهره بانکی برای وامهای کوچک بالا است و در مجموع برای افراد کمدرآمد «هزینه سرمایه» بیشتر است تا برای ثروتمندان.
به عنوان آخرین مانع، میتوانیم به رفتار غیرعقلایی در مواجهه با سرمایه کم اشاره کنیم. اگر به فردی ۱۰ میلیارد تومان بدهیم، احتمال این که برای سرمایهگذاری به اندازه کافی تحقیق کند بیشتر است. اما اگر فرد ۱۰ میلیون تومان پول اضافه داشته باشد، ممکن است در یک تصمیم لحظهای و هیجانی آن را یک روزه خرج کند.