دلایل جنگ اوکراین و روسیه
در جنگ اوکراین و روسیه همه چیز به نظم جهانی در فردای «جنگ جهانی دوم» بر میگردد. آلمان مغلوب شده بود و آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، فرانسه و بریتانیا، برندگان جنگ بودند و طبیعی بود که میخواستند منافع جنگ را هم میان خود قسمت کنند.
در این میان، آلمان به دو حوزه نفوذ و در عمل به دو کشور مجزا (آلمان شرقی و آلمان غربی) تقسیم شد: اولی تحت نفوذ و انقیاد شوروی و دومی، تحت نفوذ و انقیاد آمریکا. این، همان زمانی هم بود که اختلافات ایدئولوژیک میان آمریکا و شوروی (یا میان دو ایدئولوژی سرمایهداری و سوسیالیسم) داشت کمکم جهان را به کامِ «جنگ سرد» میکشاند
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای دهه ۱۹۹۰ میلادی، آمریکا و متحدان اروپایی این کشور، بلافاصله شروع به گسترش «ناتو» در میان کشورهایی کردند که زمانی اقمار «اتحاد جماهیر شوروی») به حساب میآمدند یا دستکم، از نظر جغرافیایی، بیش از اندازه به «مسکو» نزدیک بودند.
کشورهایی همچون «مجارستان»، «لهستان»، «رومانی» و «استونی»، همگی در فاصله سالهای ۱۹۹۹ میلادی تا ۲۰۰۵ میلادی به عضویت «ناتو» درآمدند و «مقدونیه شمالی» هم در سال ۲۰۲۰ عضو «ناتو» شد. همه اینها به معنی پیشرویِ «ناتو» به سمت شرق و برای روسها غیرقابل تحمل بود
چرا اوکراین برای روسیه مهم است؟

دلیل اینکه اوکراین برای روسیه اهمیت دارد و جنگ اوکراین و روسیه اتفاق افتاده است این است که این یک منطقه امنیتی است و پیوستن اوکراین به ناتو می تواند یک تهدید را برای روسیه در مرزهایش به وجود آورد زیرا با پیوستن اوکراین به ناتو میزبان موشک ها و نیروهای ناتو خواهد شد.
روسیه به شدت مخالف این مسئله است که اوکراین بخشی از ناتو باشد و این درخواست های امنیتی را برای ایالات متحده آمریکا فرستاده است
مورد بعدی این است که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان بزرگترین فاتحه ژئوپلیتیک قرن توصیف کرده است. روسیه از جدا شدن جمهوری های سابق از مسکو خوشحال نیست. این کشورها دارای میلیونها نفر از مردم روس زبان هستند که در اوکراین، لیتوانی و قزاقستان تحت کنترل دولت های غیر روسی قرار دارند. همچنین پوتین به دنبال احیای عظمت سابق اتحاد جماهیر شوروی است برای همین طبیعی است که در راستای تلاش های روسیه برای احیای عظمت سابق این کشور توجه ویژه ای به همسایگان خود داشته باشد و سعی کند که در این کشورها نفوذ بکند
دهمین روز جنگ اوکراین و روسیه/ سومین شهر اوکراین در آستانه سقوط

جنگ اوکراین و روسیه در حالی امروز شنبه وارد دهمین روز شد که ارتش اوکراین اعلام کرده است که حملات نیروهای روسیه به کییف و خارکیف – دومین شهر بزرگ این کشور – ادامه دارد. شهردار ماریوپل نیز تایید کرد که روسها این شهر و بندر استراتژیک آن را در دریای “آزوف” در جنوب اوکراین محاصره کردهاند.
به گزارش ایسنا، جنگ روسیه علیه اوکراین امروز شنبه وارد دهمین روز خود شد. یک مقام اطلاعاتی غربی گفته روسها آماده بمباران شهرهای اوکراین تا زمان تسلیم هستند.همچنین شهردار ماریوپل از محاصره بندر این شهر توسط روسها خبر داد به موازات آن، مقامات کییف تاکید کردند که اخباری از درگیری در خیابانهای شهر “سومی” گزارش شده است.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا و دبیرکل ناتو باوجود درخواستهای مکرر ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین برای اعلام منطقه پرواز ممنوع بر فراز اوکراین، با این اقدام مخالفت کردند.
نیروهای روسیه روز جمعه کنترل نیروگاه هستهای زاپوریژیا در جنوب اوکراین که بزرگترین نیروگاه هستهای اروپا محسوب میشود را به دست گرفتند و در حال تنگتر کردن حلقه محاصر کییف، پایتخت اوکرایناند. زلنسکی، پوتین را به تروریسم هستهای متهم کرده است و درخواستهای مکرر او از رییسجمهوری روسیه برای مذاکره رو در رو بدون پاسخ مانده است.
در حالی که در دور دوم گفتوگوهای صلح هیاتهای روسیه و اوکراین بر سر ایجاد کریدور امن برای خروج غیرنظامیان از اوکراین توافق شده، هنوز تاریخ برگزاری سومین دور گفتوگوها روشن نیست
جنگ اوکراین و روسیه چطور تمام میشود؟
در میان فضای مهآلود جنگ اوکراین و روسیه، دیدن راه پیش رو دشوار است. اخبار میدان جنگ، سروصداهای دیپلماتیک، احساسات سوگواران و آوارگان، همه اینها میتواند طاقت فرسا باشد. پس بیایید لحظهای عقب بایستیم و ببینیم درگیری در اوکراین چگونه ممکن است به پایان برسد.سناریوهای احتمالی که سیاستمداران و برنامهریزان نظامی در دست بررسی دارند کداماند؟ کماند آنها که میتوانند آینده را با اطمینان پیشبینی کنند، اما بعضی از نتایج احتمالی به قرار زیرند و بیشترشان چشمانداز امیدبخشی ندارند.
جنگ کوتاه
بنا بر این سناریو، روسیه عملیات نظامی خود را تشدید میکند. حملات توپخانهای و موشکی به سراسر اوکراین، شامل اهداف نظامی و غیرنظامی، انجام میشود حملات سایبری گسترده سراسر اوکراین را در بر میگیرد و زیرساختهای ملی کلیدی را هدف قرار میدهد. منابع انرژی و شبکهای ارتباطی قطع میشوند.رئیسجمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی یا ترور میشود یا به غرب اوکراین یا حتی خارج از کشور فرار میکند تا دولتی در تبعید ایجاد کند. ولادیمیر پوتین اعلام پیروزی میکند و برخی از نیروها را خارج میکند و به اندازه کافی نیرو برای حفظ تسلطش باقی میگذارد هزاران پناهجو همچنان به غرب فرار میکنند.

اوکراین مانند بلاروس “دولت متکی” به مسکو میشود این نتیجه به هیچ وجه غیرممکن نیست، اما به تغییر عوامل مختلفی بستگی دارد: نیروهای روسی عملکرد بهتری داشته باشند، تعداد بیشتری از این نیروها مستقر شوند، و روحیه جنگندگی فوق العاده اوکراین از میان برود. آقای پوتین ممکن است به تغییر رژیم در کییف دست یابد و به ادغام و الحاق اوکراین با غرب پایان دهد. اما هر دولت طرفدار روسیه، نامشروع و در برابر شورش آسیب پذیر خواهد بود. چنین نتیجهای ناپایدار باقی میماند و احتمال وقوع مجدد درگیری زیاد خواهد بود.
جنگ طولانی
شاید احتمال تبدیل شدن جنگ اوکراین و روسیه به جنگی طولانی بیشتر باشد. چه بسا نیروهای روسی به دلیل روحیه ضعیف، تدارکات ناکافی و رهبری نامناسب دچار مشکل شوند.شاید تسلط نیروهای روسی بر شهرهایی مانند کییف که مدافعان آن خیابان به خیابان میجنگند، بیشتر زمان ببرد. محاصرهای طولانی در پی بیاید. این جنگ شباهتهایی به کشاکشهای طولانی و بیرحمانه روسیه در دهه ۱۹۹۰ برای تصرف و تخریب گسترده گروزنی، پایتخت چچن دارد.و حتی اگر نیروهای روسی تا حدودی در شهرهای اوکراین حضور پیدا کنند، چه بسا برای حفظ تسلطشان با مشکل مواجه شوند.
شاید روسیه نتواند نیروهای کافی برای پوشش چنین کشور پهناوری فراهم کند. نیروهای دفاعی اوکراین ممکن است خیزشی اثرگذار إیجاد کنند با انگیزه فراوان و حمایت مردم محلی. غرب به ارایه سلاح و مهمات ادامه دهد. و سپس، شاید پس از سالها، با شاید رهبری جدید در مسکو، نیروهای روسی سرانجام اوکراین را ترک کنند، سر افکنده و خونآلود، درست همانطور که پیشینیانشان در سال ۱۹۸۹ پس از یک دهه جنگ افغانستان را ترک کردند.
جنگ اروپایی
آیا ممکن است که جنگ اوکراین و روسیه به خارج از مرزهای اوکراین سرایت کند؟
پوتین میتواند با اعزام نیرو به جمهوریهای شوروی سابق مانند مولداوی و گرجستان که بخشی از ناتو نیستند، به دنبال بازپسگیری بخشهای بیشتری از امپراتوری سابق باشد. یا ممکن است فقط اشتباه محاسباتی و تشدید درگیری رخ دهد.آقای پوتین میتواند اعلام کند که تدارکات تسلیحات غربی برای نیروهای اوکراینی یک اقدام تجاوزکارانه است که باید تلافی شود. او ممکن است تهدید کند که نیروهایی را به کشورهای بالتیک – که اعضای ناتو هستند – مانند لیتوانی اعزام میکند تا دالانی زمینی با منطقه ساحلی کالینینگراد روسیه ایجاد کند.
این اقدام فوقالعاده خطرناکی خواهد بود و خطر جنگ با ناتو را به همراه خواهد داشت.بر اساس ماده ۵ منشور اتحاد نظامی، حمله به یک عضو حمله به همه است. اما اگر آقای پوتین احساس کند این تنها راه نجات رهبری اوست، ممکن است چنین خطری را به جان بخرد.شاید اگر در اوکراین رو به شکست باشد، وسوسه شود که به درگیری شدت ببخشد.اکنون میدانیم که رهبر روسیه مایل است هنجارهای دیرینه بینالمللی را زیر پا بگذارد. همین منطق را میتوان در مورد استفاده از سلاحهای هستهای نیز به کار برد. این هفته، آقای پوتین نیروهای هستهای خود را در سطح بالاتری از آمادگی قرار داد.اکثر تحلیلگران تردید دارند که معنایش استفاده محتمل یا قریب الوقوع از سلاح هستهای باشد. اما این یادآوری بود که دکترین روسیه اجازه استفاده احتمالی از سلاحهای هستهای تاکتیکی را در میدان نبرد میدهد.
راه حل دیپلماتیک
آیا به رغم تمام همه اینها ممکن است هنوز یک راه حل دیپلماتیک وجود داشته باشد؟
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، گفت: “الآن تفنگها سخن میگویند، اما مسیر گفتوگو باید همیشه باز بماند.”
قطعا گفتگو ادامه دارد.امانوئل مکرون رئیسجمهوری فرانسه با پوتین تلفنی گفتگو کرده است. دیپلماتها میگویند که شاخکهای سنجش وضعیت تا خود مسکو گسترش یافتهاند. و در کمال تعجب، مقامات روسیه و اوکراین برای گفتگو در مرز با بلاروس با یکدیگر دیدار کردهاند. شاید پیشرفت چندانی نکرده باشند. اما به نظر میرسد پوتین، با موافقت با مذاکرات، حداقل امکان آتشبس از طریق مذاکره را پذیرفته است.
سوال کلیدی این است که آیا غرب میتواند آنچه را که دیپلماتها از آن به عنوان “راه فرعی” یاد میکنند، که اصطلاح آمریکایی برای خروج از یک بزرگراه اصلی است، ارائه دهد. دیپلماتها میگویند مهم است که رهبر روسیه بداند برای لغو تحریمهای غرب چه چیزی لازم است تا حداقل یک توافق آبرومندانه ممکن باشد.

سرنگونی پوتین

و خود ولادیمیر پوتین چطور؟ هنگامی که تهاجم خود را آغاز کرد، اعلام کرد: “ما برای هر نتیجهای آماده هستیم.”
اما اگر این نتیجه از دست دادن قدرتش باشد چه؟ ممکن است غیر قابل تصور به نظر برسد. ولی جهان در روزهای اخیر تغییر کرده است و اکنون به چنین چیزهایی فکر میشود.پروفسور لارنس فریدمن، استاد بازنشسته مطالعات جنگ در کالج کینگز لندن، این هفته نوشت: “اکنون به اندازه کییف احتمال تغییر رژیم در مسکو وجود دارد.”
چرا ممکن است این حرف را بزند؟ خب، شاید آقای پوتین دنبال جنگی فاجعهبار باشد. هزاران سرباز روسی کشته میشوند. تحریمهای اقتصادی گزندشان را میرسانند. آقای پوتین حمایت مردمی را از دست میدهد. چه بسا خطر انقلابی مردمی پیش بیاید.او از نیروهای امنیتی داخلی روسیه برای سرکوب این مخالفت استفاده میکند. اما سرکوب ناکام میماند و باعث ضدیت شماری کافی از نخبگان نظامی، سیاسی و اقتصادی روسیه با او میشود.
غرب به صراحت میگوید که اگر پوتین برود و یک رهبر میانهروتر جایگزین او شود، روسیه شاهد لغو برخی تحریمها و احیای روابط عادی دیپلماتیک خواهد بود. کودتای خونینی اتفاق میافتد و پوتین بیرون انداخته میشود. باز هم، این ممکن است در حال حاضر محتمل به نظر نرسد. اما ناموجه نیست که افرادی که از حکومت پوتین منفعت بردهاند دیگر باور نداشته باشند که او بتواند از منافعشان دفاع کند.